غدیر ، آنجا که عشق ، نام علی گرفت

در قصه‌های کودکی‌ام، همیشه قهرمانی بود که بر شانه‌هایش آسمان تکیه می‌داد.

نامش را دیر فهمیدم. اما روزی که از غدیر شنیدم، دانستم که آن قهرمان، علی بود.

در غدیر، پیامبر دست کسی را بالا برد که همیشه پایین‌تر از همه می‌نشست تا مبادا کسی احساس کوچکی کند.

او که در نخلستان‌ها عرق می‌ریخت، شب‌ها نان بر در خانه‌ی بی‌نوا می‌گذاشت،.. و در محراب، همان‌دم که ضربه خورد، لب به ذکر خدا گشود.

غدیر، نه فقط اعلام یک جانشین، که معرفی یک آیینه بود؛ آیینه‌ای که تصویر پیامبر را تا ابد در خود نگه می‌داشت.

وقتی پیامبر گفت: «هر که منم مولای او، علی‌ست مولای او»، در حقیقت می‌گفت: هر که عاشق من است، علی را باید عاشق‌تر دوست بدارد.

علی، سطر اول تمام کتاب‌های عشق است. او، اسطوره‌ای نبود که در افسانه‌ها بماند، بلکه حقیقتی‌ است که در رگِ زمان جاری‌ است.

شمشیرش، مرهم بود. و نگاهش، صدقه‌ای بی‌پایان از رحمت.

در روز غدیر، خدا دینش را کامل کرد. نه با فرشته‌ها، که با معرفی مردی از جنس خاک، با قلبی از آسمان.

غدیر، بوسه‌ی آسمان بود بر پیشانی زمین.

و علی، لبخند خداوند در چهره‌ی یک انسان

محمد کریمی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *